امنیت ملی و سیاست خارجی
مسئله امنیت ملی و رابطه آن با سیاست خارجی موضوع مهمی برای همه ی کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران است. (1)اگر امنیت ملی را به مفهوم متعارف آن، یعنی حراست و حفاظت از ارزش های حیاتی یک ملت در برابر هرگونه تهدید(بالفعل یا بالقوه)، عاری ساختن جامعه از هرگونه ترس و نگرانی و ایجاد جوّ آرامش و اطمینان در آن در نظر بگیریم؛ امنیت ملی ما همواره، چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، عمدتاً توسط عوامل بیرونی تهدید شده است. تهدیدات داخلی نیز کم و بیش ریشه در عوامل خارجی داشته و قدرت های خارجی با دخالت های مستقیم و غیرمستقیم خود، یا طراح آشوب ها و بحران ها بوده اند و یا در گسترش و ادامه آن نقش داشته اند. نمونه روشن آن در فضای قبل از انقلاب، مسئله کودتای 28 مرداد بود که عوامل خارجی طراح آن بودند. (2) بعد از انقلاب هم تقریباً در همه موارد، از جمله جنگ تحمیلی هشت ساله دخالت بیگانگان مشاهده می شد.
نوع جدید تهدیدات خارجی
البته طبیعی است که نوع تهدیدها و شکل تجاوزها در مقطع فعلی نسبت به گذشته تغییر زیادی کرده باشد. درگذشته، هدفِ قدرت های سلطه جو و سلطه گر، بیشتر تصرف سرزمین بود. ارتش خارجی، وارد کشوری می شد و بخشی از خاک آن کشور و یا همه آن را تصرف می کرد و با تلفات فراوان بر آن کشور مسلط می شد و حکومتی را روی کار می آورد. لذا ناچار به سرمایه گذاری بود تا بتواند از آن کشور بهره برداری کند. در کشورهای افریقایی همه قدرت های سلطه گر سابق در عین حال که تلاش می کردند منافع سرشار این کشورها را غارت کنند، ناگزیر به صرف هزینه های زیادی بودند. البته همه سرمایه گذاری ها را در راستای منافع خودشان برنامه ریزی می کردند. یعنی برای اینکه بتوانند راحت زندگی کنند و معادن آنجا را استخراج نمایند، ناچار بودند دانشگاه، دبیرستان، بیمارستان، خیابان و فروشگاه هم ایجاد کنند. در واقع، تمدن جدید و صنعت را برای منافع خود به آنجا وارد می کردند و عمل آنها به شکل تسخیر نظامی و استعمار کهنه بود.کم کم این روش جای خود را به استعمار نو(3)داد و به جای تسخیر کشور و تصرف سرزمین، بحث سلطه از طریق حاکمان وابسته مطرح شد. آنها به جای تصرف کشور، حکومت و حکام را در اختیار می گرفتند و یک حکومت دست نشانده در آنجا مستقر می کردند. البته در این روش نیز سرمایه گذاری لازم بود، ولی تلفات جانی در میان نبود؛ چون دیگر نیروی نظامی وارد کشورِ هدف نمی شد. از سویی مشکلات سیاسی و اجتماعی هم کمتر بود، اما در عین حال سلطه آنها توسط حکومت و حاکمان دست نشانده اعمال می شد. نمونه استعمار کهنه، استعمار بریتانیا در هند بود. نمونه استعمار نو نیز ایرانِ قبل از انقلاب است که تهاجم نظامی و حتی حضور نظامی بیگانه نبود، اما دست نشانده ها قدرت را در اختیار داشتند.
امروز حتی این شیوه هم در حال تغییر است. یعنی دیگر نه تصرف سرزمین و نه سلطه بر حکام مطرح است، بلکه تصرف اذهان و افکار(4) و سلطه بر اندیشه مردم بحث اصلی است. یعنی در جهان تکنولوژی، ماهواره و ارتباطات، کشور سلطه گر اراده خود را از طریق انواع رسانه ها در افکار ملت مورد هدف، تزریق و زمینه را برای یک حکومت به ظاهر دموکراتیک، اما در واقع مجری خواست خود آماده می کند. دست نشاندگی نه به صورت گذشته، بلکه به صورت سازمان یافته خود را نمایان ساخته است.
در دوره اول، قدرت نظامی و در دوره دوم، قدرت سیاسی و اقتصادی تعیین کننده بود، ولی امروز نه قدرت نظامی و نه اقتصادی، بلکه تکنولوژی حاکمیت دارد و حرف آخر را می زند. آنچه می خواهند از طریق سلطه فرهنگی(5)و سپس سلطه سیاسی و اقتصادی اِعمال می کنند و دیگر نیازی به سلطه نظامی نیست . به همین دلیل استراتژی غرب در خاورمیانه نیز در حال تغییر است. استراتژی سلطه اسرائیل بر سرزمین های اعراب کنار گذاشته شده و به جای آن استراتژی سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر کل خاورمیانه در حال شکل گرفتن است. اسرائیل به عنوان نماینده استکبار در منطقه باید سلطه اقتصادی و فرهنگی بر سایر کشورها پیدا کند!
امریکا تهدید اصلی
در شرایط فعلی، نقشه استعمار با اَشکال جدید آن، نسبت به ایران اسلامی چیست؟ امروز چه عاملی برای نظام ما به عنوان تهدید در بخش های مختلف مطرح است؟ در بخش امنیت ملی، تهدید به مفهوم تجاوز به فرهنگ، اقتصاد، آرامش و امنیت اجتماعی و اخلال در ادامه ی تعامل سازنده کشورمان با دیگر کشورها چگونه مطرح است؟ بی تردید در بحث تهدیدات، مهم ترین تهدید آمریکاست. دیگر قدرت های تهدیدکننده، تحت نفوذ آمریکا و با اشاره و اشراف و کمک آن کشور عمل خواهند کرد. اگر تهدیدی از جانب اسرائیل احساس شود، بی تردید این رژیم نامشروع، مُجری تصمیمات و برنامه های واشینگتن خواهد بود. امروز قدرتمندترین دشمن در برابر ما که نه تهدید بالقوه بلکه تهدید بالفعل به شمار می رود، امریکاست که هم از طریق کشورهای همسایه و هم با حضور مستقیم در منطقه و هم به وسیله فشارهای بین المللی علیه منافع ملی ما عمل می کند.قدرت اقتصادی امریکا
امریکا در بخش های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی سال هاست که به صورت آشکار و مخفی علیه ما توطئه می کند. اگر بگوییم امریکا در تلاش های خود کاملاً شکست خورده یا موفق بوده، سخن دقیقی نگفته ایم. باید واقع بین باشیم. به هر حال دشمنی قوی در برابر ماست و ما باید خودمان را برای مقابله با آن بیشتر آماده کنیم. معنای این سخن این نیست که ما از این دشمن بترسیم، بلکه باید دشمن را درست بشناسیم و با توان، تمهیدات و تجهیزات لازم در برابر توطئه های آن مقابله کنیم.از لحاظ اقتصادی، وقتی ما تولید ناخالص ملی کشورهای مهم جهان را بررسی می کنیم، امریکا را در صدر همه می یابیم. آمار و ارقام بین المللی مربوط به سال 1995 نشان می دهد که تولید ناخالص ملی امریکا حدود 6000 میلیارد دلار است. برای مقایسه باید بدانیم که درآمد ناخالص ملی تمام کشورهای اسلامی، یعنی حدود 50 کشور روی هم کمتر از 1000 میلیارد دلار است. (6) اگر رقم مبادلات تجاری ایران حدود 40 میلیارد دلار است، امریکا حدود 650 میلیارد دلار صادرات و حدود 700میلیارد دلار واردات دارد. ارقام مربوط به اشتغال، اختراعات، تحقیقات، سرمایه گذاری و نرخ رشد اقتصادی امریکا نیز قابل ملاحظه است.
بنابراین ما با کشوری با یک اقتصاد قوی رو به رو هستیم. در این شرایط اگر بگوییم با قدرت اقتصادی خود در برابر امریکا می ایستیم، باید با محاسبه دقیق بدانیم توان اقتصادی و جایگاه ما در جهان، در برابر توان و جایگاه اقتصادی امریکا کجاست؟ همچنین وقتی می گوییم با قدرت فرهنگی در برابر امریکا می ایستیم، باید توان دو طرف را به دقت محاسبه کنیم. تعداد فرستنده ها، ماهواره ها(رادیویی و تلویزیونی)، فیلم ها، آثار هنری، روزنامه ها، مجلات، سایت های اینترنتی و نفوذ آنها در رسانه های کشورهای مختلف جهان چه مقدار و توان ما در چه حد است؟ با سنجیدن امکانات دشمن و امکانات خود، دقیق تر می توان تصمیمات لازم را اتخاذ و شیوه مقابله با تهدیدات دشمن را ترسیم نمود.
حضور غاصبانه امریکا در خلیج فارس
امریکایی ها در طول سال گذشته علیه منافع و اهداف ما در کشورهای همسایه فعالیت فراوانی داشته اند که در اکثر آنها ناموفق و در موارد معدودی نیز موفق بوده اند. برای مثال، تلاش امریکا نسبت به حضور نظامی گسترده تر در منطقه، که متأسفانه در این تلاش موفق بوده است. قطر به عنوان پایگاه جدید امریکا، به دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می پیوندد. قطری ها در سال جاری در قراردادی با امریکا موافقت کردند در برابر تهدید کشورهای خارجی، فرودگاه های کشور خود را در اختیار امریکا بگذارند و همچنین در دوحه یک انبار بزرگ برای انباشت تسلیحات در اختیار امریکا قرار دهند تا تجهیزات و امکانات حداقل یک تیپ زرهی کامل را در آنجا ذخیره کند(7). تعداد هواپیماهای امریکا در منطقه خلیج فارس که در سال گذشته حدود 336 فروند بوده، بنابر آخرین آمار در هفته گذشته، به 502 فروند افزایش یافته است. تعداد شناورهای آنها هم در منطقه، اعم از ناو هواپیمابر، ناوهای جنگی، فری گیت ها، ناوچه ها، ناوهای لجستیکی و زیردریایی ها که در سال گذشته حدود 72 فروند بوده، به 101 فروند افزایش یافته است. تعداد هلیکوپترهای آنها که در سال گذشته حدود 190 فروند بوده، به بیش از 200 فروند افزایش یافته است. مجموع نفرات نیروی زمینی کشورهای غربی در منطقه، حدود 100/000 نفر است که البته با سال گذشته تفاوت چندانی نکرده است.بدین ترتیب حضور نظامی امریکا در منطقه خلیج فارس، در سواحل جنوبی آن و در بنادر همسایگان جنوبی ما بیشتر شده و امریکا به صورت همسایه ای غاصب در جنوب کشورمان حضور پیدا کرده و بین ما و همسایگان جنوبی ما قرار گرفته است. تحرکات نظامی آنها هم در کشورهای جنوب، بیش از سال های گذشته شده است، در سال جاری، در بحرین، عربستان، کویت و سایر کشورها فعالیت چشمگیری داشته اند. بنابراین امریکایی ها در این زمینه هم متأسفانه موفقیت هایی داشته اند.
تحریکات امریکا از طریق ترکیه
امریکا در ترکیه نیز تلاش زیادی انجام داده است. هر زمان که در ترکیه علیه ما کاری شروع شود، از طرف امریکاست. معمولاً آنها از طریق ارتش یا MIT(سازمان امنیت و اطلاعات ترکیه)(8)نقشه ها را اجرا می کنند، در ارتش نفوذ زیادی دارند و می توانند به راحتی در روابط دوجانبه اخلال کنند. نمونه بارز آن در چند سال پیش، مسئله توقیف کشتی کیپ مالیس بود که جمهوری اسلامی ایران با متانت بسیار و به طور حساب شده با این مسئله برخورد کرد و به جای مقابله نظامی، از طریق فعالیت های حقوقی و سیاسی به پیروزی رسید. حتی در نهایت، مجلس ترکیه هم توقیف کشتی کیپ مالیس را محکوم کرد. رئیس جمهوری و نخست وزیر ترکیه هم علیه این امر موضع گرفتند و در نهایت کشتی را آزاد کردند. امسال هم تحرکاتی از طرف ارتش ترکیه در مناطق مرزی ما انجام شد و چند فروند هلیکوپتر ترکیه تعدادی از هموطنانمان را شهید و مجروح کرد که موضوع از طریق مأمورین مرزی، وزارتخانه های کشور و خارجه دنبال می شود و با یک عکس العمل حساب شده از ایجاد یک تشنج مرزی بین دو کشور جلوگیری شده است.در مجموع می توان گفت برخورد ما نسبت به ترکیه خوب و حساب شده بوده و امریکا که همواره دنبال ایجاد یک شکاف و تشنج بین ما و ترکیه بوده، موفقیتی نداشته است. با پیروزی حزب رفاه در ترکیه در واقع ضربه سنگینی به حیثیت و منافع امریکا وارد شده است.
همچنین امریکا در روابط ما با ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی و نیز در روابط ما با پاکستان و هندوستان مخصوصاً در زمینه اجرای طرح های مهم اقتصادی، مانند ایجاد خطوط لوله نفت و گاز همواره تا حد به تأخیر انداختن قراردادها اخلال کرده، اما تاکنون موفقیت چشمگیری نداشته است.
حضور امریکا در منطقه قفقاز
با توجه به شرایط حاکم بر روسیه، این کشور عملاً از یک موضع فعال در منطقه قفقاز برخوردار نیست و این امر زمینه مطلوبی برای تحرکات و یکه تازی امریکا و تحقق اهداف و منافع واشینگتن فراهم آورده است. امریکا با استفاده از این شرایط و با اعمال نفوذ در گروه مینسک، سازمان همکاری و امنیت اروپا(9)عملاً مترصّد در اختیار گرفتن رهبری این گروه است تا بتواند سیاست های موردنظر خود را دنبال نماید. از طرف دیگر با در اختیار گرفتن منابع عظیم نفتی آذربایجان، سیاست آن کشور را کاملاً تحت نفوذ خود قرار داده است و روز به روز بر وابستگی آذربایجان به خود می افزاید. امریکا قصد دارد حل مسئله قفقاز و قره باغ را به دست خود انجام دهد و قفقاز را به بالکان دوم تبدیل نماید. بی تردید محدودسازی نفوذ روسیه و ممانعت از نفوذ طبیعی ایران در منطقه، یکی از اهداف مهم امریکا از این تحرکات به حساب می آید. امریکا قصد دارد با ایجاد ثبات موردنظر خود در منطقه، مسیر لوله نفتی کنسرسیوم دریای خزر را از طریق خاک ارمنستان به ترکیه متصل کند و عملاً دست روسیه و ایران را از منافع اقتصادی منطقه کوتاه نماید. برای این منظور امریکا درصدد حل اختلافات ارمنستان و ترکیه و ایجاد فاصله بین ایران و ارمنستان می باشد. حتی امریکا مایل است از طریق واگذاری دالان مقری به آذربایجان، در ازای دالان لاچین، عملاً مرز مشترکی بین ارمنستان با ایران باقی نماند و ارتباط جمهوری اسلامی ایران با قفقاز را به مرزهای آذربایجان محدود و ارتباط مستقیم ارمنستان با ایران را قطع کند. این شمایی از وضعیت ما و امریکا نسبت به دیگر همسایگان ما می باشد.تحریم های اقتصادی امریکا علیه ایران
مسئله ای که امروز امریکا بیشتر به آن دامن می زند، فشار اقتصادی است. طرح اخیر امریکا معروف به قانون داماتو(10)و مسئله مقابله با شرکت های خارجی که در ایران در زمینه نفت و گاز سرمایه گذاری می کنند، آغاز یک تحرک جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است. اولین تحریم امریکا علیه ایران، در سال 1359(1980)آغاز شد که اموال ایران را بلوکه کردند، حساب های بانکی را بستند و ارتباطات مستقیم بانکی را ممنوع کردند. تحریم دوم در سال 1366(1987)در دوره حکومت ریگان بود که امریکا یک قدم جلوتر آمد. تحریم واردات کالای ایرانی به امریکا، فروش کالاهای دومنظوره، فروش تکنولوژی حساس به ایران و همچنین تلاش جهت پیوستن دیگر کشورهای صنعتی به امریکا در زمینه تحریم کالاهای دومنظوره و حساس از اقدامات این مرحله بود. تحریم سوم از ماه مه 1995(اردیبهشت 1374)در دوره حکومت کلینتون شروع شد که تاکنون ادامه دارد. ابتدا جلوی سرمایه گذاری شرکت کونوکو برای سرمایه گذاری یک میلیارد دلار در خلیج فارس گرفته شد، سپس مسئله تحریم خرید نفت ایران توسط شرکت های امریکایی مطرح شد. امروز هم مسئله سرمایه گذاری شرکت های خارجی در زمینه نفت و گاز در ایران و لیبی به عنوان قانون داماتو مطرح شده است.تهدید یا تطمیع
دلیل اینکه امریکایی ها در دوران کلینتون به این تصمیم رسیدند، بحث دیگری است، اما به طور خلاصه اینکه همواره در میان سیاستمداران امریکایی نسبت به ایران دو نوع تفکر وجود داشته است. صاحبان و شارحان هر دو تفکر معتقدند که بقاء حکومت فعلی یا به تعبیر آنها رفتار حکومت ایران، برای آنها غیرقابل قبول است و این رفتار باید تغییر کند. البته در شیوه عمل و در زمینه نحوه برخورد با ایران همواره بین آنها اختلاف نظر بوده است.برخی از سیاستمداران معتقد بودند که لازم است با ایرانی ها در تماس باشیم و آنها را تشویق به مذاکره کنیم. نمونه روشن آن در دوره ریگان بود که در گزارش سناتور تاور درباره ماجرای مک فارلین نیز توضیح داده شده است. (11)در این گزارش به اختلافات سیا، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی امریکا نسبت به این مسئله اشاره شده است. اساس فکر به اینجا برمی گردد که عده ای در امریکا معتقد بودند در حکومت ایران دو جناح میانه رو و تندرو وجود دارد و از آنجا که با میانه روها می توان کار کرد، ولی با تندروها نمی شود کار کرد، پس باید میانه روها تقویت شوند و تندروها کنار زده شوند. ریشه تفکر این گروه، تقریباً همین مسئله بود. عده ای هم معتقد بودند که اساساً در ایران میانه رویی وجود ندارد و این نکته ریشه این اختلاف بود. در واقع در دوران ریگان، این جناح بر جناح مخالف پیروز گردید. در دوران کلینتون، به عکس، جناح مخالف پیروز شد و هیئت حاکمه را قانع کرد که نسبت به ایران باید شدت عمل بیشتری نشان دهد.
در مقدمه گزارش مهار دوگانه(12)بحثی بدین مضمون مطرح می شود که سیاست تطمیع نسبت به ایران و عراق اشتباه بوده است و نسبت به هر دو کشور باید سیاست فشار و مهار اعمال گردد. در این مقدمه بعد از اشاره به اینکه ایران کشوری است که به مقررات بین المللی احترام نمی گذارد، مرکز تروریسم است، حقوق بشر را رعایت نمی کند و در میان مردم محبوبیت و نفوذی ندارد؛ تأکید شده که سیاست تطمیع نسبت به ایران همواره نتیجه معکوس داشته و اشتباه بوده است. در واقع می توان گفت که امروز در داخل امریکا، دموکرات ها و جمهوری خواهان، علی رغم همه اختلافات، روی یک مسئله به توافق و اجماع رسیده اند و آن مسئله ایران و ضرورت استفاده از سیاست مهار و فشار در جهت تغییر رفتار این کشور است. اما آنها از سیاست مهار نیز عبور کرده اند و به فکر سیاست فشار هستند و در این راستا فشار اقتصادی خود را شروع کرده اند. فشارهای دیگر بین المللی را هم شروع خواهند کرد و قاعدتاً این سیاست تا مدت ها ادامه خواهد داشت. این تفکر که سیاست اتخاذ شده ممکن است چند ماه دیگر یا بعد از انتخابات آینده امریکا و یا در صورت پیروزی فلان حزب تغییر کند، تفکری اشتباه است. به اعتقاد من این سیاست در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد و ادامه خواهد یافت.
سازمان های بین المللی و سیاست فشار
در کنار فشار اقتصادی، فشار سیاسی در مجامع بین المللی همچنان ادامه خواهد یافت و در سازمان ملل، اعم از کمیته ها و مجمع عمومی، هر سال محکومیتی علیه ما مطرح خواهد بود. برای مثال مسئله حقوق بشر تا سال ها مطرح است. آنها مسئله حقوق بشر را رها نخواهند کرد. هر اقدام مثبتی هم که انجام بدهیم، باز خواهند گفت هنوز هم لازم است بر مسئله حقوق بشر در ایران نظارت شود. حتی اگر زندان های ایران بهترین زندان ها باشند و دادگاه های ایران هم به بهترین شکل عمل کنند، باز هم آنها ما را محکوم می کنند. این ساده لوحی است که فکر کنیم با تغییرات در زندان و دادگاه و امثال اینها این محکومیت پایان می پذیرد. حقوق بشر اهرمی است برای فشار و آنها از این اهرم استفاده خواهند کرد. در گروه کشورهای بزرگ صنعتی(G8)نیز امریکایی ها در سال های اخیر همواره تلاش کرده اند تا علیه ایران در بیانیه نهایی جمله ای ذکر شود. در اجلاس سال 1994 در ناپل و در اجلاس 1995 هالیفاکس و اجلاس امسال در فرانسه، آنها کم و بیش موفقیت هایی داشته اند(13).در مجموع، با اشاره به بخش هایی از تلاش موفق یا ناموفق امریکا علیه ایران باید بدانیم که یک دشمن قوی در برابر ماست و باید مجهز و حساب شده و محکم در برابر این دشمن بایستیم و مقاومت کنیم. زمان این مبارزه و تقابل هم کوتاه نخواهد بود.
شکست امریکا در سیاست تحریم
در حال حاضر تلاش اصلی امریکایی ها در زمینه مسائل اقتصادی است. البته مبارزه و تحریم اقتصادی کار آسانی نیست و در واقع امریکا کار را از جای سختی شروع کرده است. درست است که امروز مبادلات تجاری سالانه اروپا با امریکا حدود 270میلیارد دلار است، ولی در عین حال رقابت شدیدی بین شرکت های اروپایی و شرکت های امریکایی وجود دارد. سال هاست که اروپایی ها می خواهند فعالیت شرکت های امریکایی را در اروپا محدود کنند. در بسیاری از موارد اختلافات زیادی وجود دارد. در اروپا رشد بیکاری و نرخ تورم بالاست در مجموع رشد بیکاری در 15 کشور اتحادیه حدود 11 درصد است. این رقم برای اروپا بسیار فشارآور است. گاهی ممکن است با قطع یک معامله 20میلیون دلاری، صدها کارگر بیکار شوند. گاهی قطع یک معامله، یک شرکت و یا یک کارخانه را به تعطیلی می کشاند. علی رغم اینکه حجم مبادلات تجاری ما با اروپا، با حجم مبادلات آنها با امریکایی ها قابل قیاس نیست، اما در عین حال به دلیل رکود، تورم و بیکاری موجود در اروپا، این مبادلات برای آنها بسیار مهم است. علاوه بر اینکه مسئله بدهی های ما به اروپا هم حائز اهمیت است. آنها برای وصول مطالبات خود ناچار به ادامه کار اقتصادی با ایران هستند.در مجموع، امریکایی ها در این زمینه ناموفق بوده اند. حتی اگر هیچ شرکت خارجی هم در زمینه نفت و گاز ایران سرمایه گذاری نکند، تأثیر سرنوشت سازی نخواهد داشت. از اول انقلاب تاکنون مگر چند شرکت بزرگ در ایران سرمایه گذاری کرده اند؟ تاکنون تنها بحث توتال مطرح بوده که هنوز شروع به کار نکرده است تا میزان سرمایه گذاری آن در عمل روشن شود. اگر در سال های گذشته، صدها شرکت خارجی میلیاردها دلار در ایران سرمایه گذاری کرده بودند، ممکن بود این تحریم برای ما تأثیر منفی داشته باشد، ولی در شرایط موجود این گونه تحریم ها بی تأثیر است. خوشبختانه ما در صنعت نفت و گاز از لحاظ فنی مشکلی نداریم. مهارت های فنی ما بسیار خوب است و حتی به کشورهای دیگر هم کمک می کنیم.
اولویت بندی در مؤلفه های قدرت ملی
تحریمی که امریکا امید زیادی به آن بسته بود، تحریم فروش نفت بود. از آنجا که نیمی از بازار نفت جهان در اختیار شرکت های امریکایی است، بنابراین با چنین قدرتی در بازار، امریکا تحریم را برای ما مشکل آفرین می دانست. با توجه به اینکه 25درصد نفت صادراتی ما را هم شرکت های امریکایی می خریدند، حداقل فکر می کردند در کوتاه مدت، دچار مشکل می شویم. خوشبختانه ما هیچ مشکلی پیدا نکردیم و بسیار ساده و راحت از این مسئله عبور کردیم. البته ممکن است در گوشه ای یک خسارت جزئی بر ما وارد شود. برای مثال ممکن است در محموله ای هم نفت را بشکه ای 50 سنت کمتر بفروشیم، اما باید این گونه خسارت ها را تحمل کنیم.در سیاست خارجی، هر زمان که در مؤلفه های قدرت ملی، به یک مؤلفه اولویت دهیم، در بقیه مؤلفه ها مقداری گذشت لازم است. وقتی به یک مسئله سیاسی اولویت می دهیم، باید در بخش اقتصاد برای آن هزینه ای را هم در نظر بگیریم. در حال حاضر لازم است بخش اقتصاد ما برای بخش سیاسی یارانه پرداخت کند، به دلیل اینکه این اصول سیاسی برای ما اهمیت و اولویت دارد. وقتی اصول سیاسی برای ما اولویت دارد، ممکن است لوله گاز ترکمنستان هم از ایران عبور نکند، ممکن است لوله گاز ما هم وارد خاک پاکستان نشود، ممکن است راه ترانزیت ما هم پُررونق نباشد، ممکن است نفت ما هم 50 سنت ارزان تر باشد. اینها هزینه ای است که بخش اقتصاد ما برای بخش سیاست پرداخت می کند. تعیین این مسئله که کدام مؤلفه، سیاست، اقتصاد یا امنیت، اولویت دارد، برعهده نظام است. البته شما به عنوان کارگزاران نظام در خارج از کشور باید تلاش کنید که بهای پرداختی ما کمتر شود. هرچه بتوانیم این بها را کمتر کنیم، به نفع ماست.
حماسه حضور مردم
امریکایی ها در مسئله فشار اقتصادی فکر می کردند پیروز خواهند شد. در آغاز کار هم، سروصدای زیادی به راه انداختند، چون ما در داخل کشور همزمان با تحریم با مشکل نیز مواجه شدیم و قیمت دلار به حدود 700 تومان و قیمت سکه تا 60/000 تومان افزایش یافت؛ آنها فکر می کردند این نابسامانی در اثر تحریم اتفاق افتاده است. خوشبختانه کاری که دولت انجام داد و ضوابطی که اعمال شد، بسیار مؤثر بود. با تثبیت نرخ دلار و سکه، بازار هم تثبیت شد و بحرانی که در قیمت اجناس به وجود آمده بود، پایان پذیرفت. آنها فکر می کردند می توانند با فشار اقتصادی، بحران های اجتماعی به وجود آورند.از طرف دیگر حضور مردم در مناسبت های مهم انقلاب و اجتماعات سیاسی بسیار چشمگیر و قابل تحسین و نشان دهنده مقاومت و ایستادگی مردم در برابر توطئه ها بود. حضور فعال و ایثارگرانه ملت غیور ایران پیام بسیار خوبی بود. آنهایی که در ایران بودند، می دانند که اجتماعات مذهبی محرم امسال و ماه رمضان سال گذشته، از همیشه بهتر بوده است. تظاهرات مردم در سیزده آبان و 22 بهمن بهتر از سال های قبل برگزار شد. در روز قدس هم با اینکه به 22 بهمن نزدیک بود، حضور مردم بسیار چشمگیر بود. به غیر از حضور گسترده مردم در تظاهرات و در مناسبت های مختلف، حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمونه واضح و روشنی بود که با آمار و ارقام قابل ارائه است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور مردم بی سابقه بود. حضور جناح ها، احزاب و تفکرهای مختلف هم بالاتر از انتظار بود. حتی بعضی از تفکرها که می خواستند در سال های آینده در صحنه حضور یابند، مناسب دیدند در این مقطع، اعلام موجودیت نمایند و با معرفی نامزدهای موردنظر خود وارد صحنه سیاسی شوند. در ایران، 78درصد افرادی که حق رأی داشتند، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کردند. این رقم، بسیار افتخارآمیز است. در انتخابات مجلسین امریکا در سال قبل چیزی حدود 27 درصد واجدین شرایط شرکت کردند. در انتخابات دومای روسیه که ظاهراً بهترین انتخابات و در تاریخ آن کشور بی نظیر بوده، 63 درصد واجدین شرایط شرکت کردند. در اروپا هم در انتخابات مختلف در سال های اخیر همواره بین 30 تا 60 درصد از واجدین شرایط شرکت کرده اند، ولی رقم حضور مردم ما 78 درصد بوده است(14). این حضور ثابت می کند که امریکا در این توطئه ناموفق بوده است، چه اینکه آنها می خواستند با فشار اقتصادی یک بحران اجتماعی به وجود آورند تا این بحران به یک فشار تبدیل شود و آن فشار، دولت را به تعبیر آنها به «تغییر رفتار» مجبور سازد.
لزوم مقاومت و ایستادگی در برابر امریکا
در برابر توطئه های جدید امریکا، انجام دو امر ضروری است. اول لزوم ایستادگی و مقاومت ما در برابر این توطئه ها و خنثی نمودن آنهاست. امریکایی ها روی مسئله نفت و گاز تکیه کردند و در واقع خواستند که فروش نفت و گاز ما دچار اشکال شود. ضروری است ما همه تلاش خود را به کار گیریم تا نفت و گاز ما به ویژه نفت، در سقفی که در بودجه کل کشور مشخص شده است، به فروش برسد. در سال گذشته علی رغم این تحریم، درآمد نفت ما حتی بیش از میزان پیش بینی شده در بودجه سالانه بود که افزایش قیمت نفت در این زمینه مؤثر بود.خوشبختانه در سال گذشته موازنه تجاری ما در مجموع مثبت بود و رقم صادرات نسبت به واردات افزایش قابل ملاحظه ای داشت که تقریباً در سال های اخیر کم سابقه بوده است. البته اینکه اقتصاد کشور ما متکی به نفت است، نکته ای منفی و علامت بیماری اقتصاد است. می توان گفت اگر فشار امریکا باعث می شد که تکیه ما از درآمد نفت برداشته می شد، بزرگ ترین موفقیت برای ما بود، گرچه در کوتاه مدت مشکلات فراوانی را به وجود می آورد. متأسفانه در حال حاضر بیش از 70درصد درآمد کشور ما متکی به فروش نفت است(درست برعکس کشورهای صنعتی و پیشرفته). حدود 20 درصد مالیات و 10 درصد هم مربوط به سایر درآمدهاست. برای مثال در انگلستان با وجود صادرات نفت، 77درصد درآمد از مالیات است. وضع ما درست نقطه مقابل است. متأسفانه اقتصاد کشور ما اقتصاد سالمی نیست که باید آن را به تدریج سالم سازی کنیم، اما تا رسیدن به آن مرحله، ناچار به ادامه فروش نفت هستیم و اگر توطئه ای هم در این زمینه وجود دارد، باید با آن مقابله کنیم.
خودکفایی در صنعت نفت
مسئله دوم سرپا نگه داشتن صنعت نفت است. امریکایی ها می خواهند به این صنعت لطمه بزنند و ما باید تلاش کنیم این توطئه را خنثی کنیم. باید به این صنعت اولویت بدهیم. چه در جهت خودکفایی این صنعت و چه در جهت یافتن منابع لازم در خارج از کشور برای تأمین قطعات و ابزار موردنیاز برای اکتشاف نفت و توسعه میادین نفت و گاز باید همه توان خود را به کار گیریم، چون آنها درصددند مانع سرمایه گذاری و توسعه در این زمینه شوند.آنها در زمینه مسائل بانکی هم دنبال فشارهایی هستند. برای مبادلات دلار هم باید راه حلی پیدا کنیم. بخشی از تلاش هایی که لازم است برای خنثی نمودن توطئه های امریکا انجام شود، مربوط به داخل کشور و بخشی هم مربوط به خارج است که در این بخش انتظار کمک بیشتری از طرف شما وجود دارد. روابط ما با کشورهای بزرگ و مهم صنعتی باید توسعه بیشتری یابد تا مقاومت در برابر امریکا بهتر انجام شود. در این کار عمدتاً مسئولیت به دوش شماست. روسیه، چین، ژاپن و اروپا قدرت های صنعتی هستند که بایستی روابط خود را با آنها توسعه دهیم.
تقویت روابط با روسیه و چین
شوروی با اینکه کشوری بود که رهبر بزرگوارمان، امام راحل(ره)، قبل از هرکس فروپاشی آن را پیش بینی کرد، ولی بعد از فروپاشی آن متأسفانه ورود ما به کشورهای جدیدالتأسیس به خصوص روسیه، اوکراین و روسیه سفید که از لحاظ صنعتی دارای اهمیت هستند، با تأخیر صورت گرفت و فرصت هایی به ویژه در ماه های اولیه که امکان استفاده بیشتری بود، از دست رفت. البته فرصت های بسیار خوبی هنوز هم وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. نسبت به چین حرکت ما خوب بوده است، شاید در این راه مقداری مشکلات مالی وجود داشته باشد که باید سریعتر آنها را حل کنیم. روابط ما با چین بسیار اهمیت دارد و باید در تعمیق و توسعه آن بکوشیم.حساسیت روابط با اروپا
در روابط با اروپا هم باید مشکلات موجود را حل کنیم. متأسفانه درست در مقطعی که ما می خواستیم با اروپا روابط نزدیک تری داشته باشیم، حوادثی رخ داد که مشکل ساز شد. با این حال، دو حرکت نسبت به فرانسه و آلمان انجام شد که مقداری از مشکلات را جبران نمود. در حمله اسرائیل به جنوب لبنان و در تحرک مربوط به آتش بس در جنوب لبنان با کمک ایران، فرانسه هم وارد این فرایند شد و آتش بس برقرار گردید. این تحرک ما نقطه عطفی در روابط با فرانسه بود که بحمدالله شرایط آتش بس به نفع حزب الله، لبنان و سوریه و به ضرر امریکا و اسرائیل تمام شد.آلمان ها را هم در یک فعالیت انسانی یعنی مبادله دو جنازه اسرائیلی با جنازه 123 شهید لبنانی و آزادی 45 اسیر حزب الله که در میان آنها افراد مهمی هم وجود داشتند، شریک کردیم. این مسئله برای آلمان ها بسیار مهم بود و بعد از 14 سال در این منطقه یک مبادله انسانی آن هم با وساطت آلمان انجام شد. این تحرک برای آلمان که از لحاظ تاریخی با یهودی ها مشکلات فراوانی دارد، بسیار با اهمیت بود. وزارت خارجه در ماه های اخیر نسبت به این دو کشور با این دو تحرک موقعیت خوبی به دست آورد. باید از همه افرادی که در این زمینه تلاش کردند، تشکر کنیم. برداشتن گام های جدید در روابط ما با آلمان و فرانسه برای امریکا مشکل آفرین بود، چون آنها ادعا می کردند که مذاکرات اروپا با ایران بی تأثیر است. البته احتمالاً در ماه های آینده مشکلاتی با آلمان خواهیم داشت که از هم اکنون باید تلاش های لازم انجام شود تا امریکایی ها و صهیونیست ها در این زمینه به توفیقی دست نیابند.
لازم است نسبت به روابط با روسیه، چین و اروپا، مشکلات موجود را حل کنیم. به اعتقاد من، این مشکلات به راحتی قابل حل است. می توان با یک برنامه حساب شده و در میان مدت به حل آن اقدام کرد. در روابط با روس ها، چینی ها و ژاپنی ها مشکلات چندانی وجود ندارد و برای استحکام روابط باید قدم های عملی بیشتری برداریم.
مهار تشنج
نکته آخر اینکه برای مهار تشنج با امریکا هم بایستی قدم های مناسبی برداریم، هر چند انجام آن مقداری پیچیده است و کار آسانی نخواهد بود. مهار تشنج به این معناست که ما نمی خواهیم با امریکا رو در رو و درگیر شویم. سیاست نظام ما این نیست که ما به رویارویی نظامی برسیم و یا در سایر زمینه ها شکاف را عمیق تر کنیم، چون به نفع منافع ملی ما و همچنین نهضت های اسلامی جهان نخواهد بود. برای مهار باید قدم هایی برداشته شود. این قدم ها مشکل و پیچیده است. نفوذ در افکار عمومی امریکا و زدودن تبلیغات 17ساله دولت امریکا علیه ما کار آسانی نیست. آیا می توان افراد ذی نفوذی را در امریکا اعم از آنهایی که در مراکز علمی هستند یا آنهایی که در تصمیم گیری های سیاسی حضور دارند، تحت تأثیر قرار داد؟ فشار امریکا علیه ایران بر مبنای این تفکر است که فشار روی ایران مؤثر است. بی تردید«لابی»صهیونیست ها در این زمینه بسیار مؤثر بوده است(15). آیا ما نمی توانیم«لابی»مناسبی داشته باشیم؟ آیا ما نمی توانیم در این زمینه تحرکی داشته باشیم؟ این طراحی عمدتاً برعهده دیپلماسی آشکار و پنهان کشور است. بر عهده وزارت خارجه و بقیه دستگاه های مسئول است. همه عناصر ذی ربط باید در این زمینه همکاری کنند تا ما بتوانیم تشنج را مهار کنیم و نگذاریم به نقطه ای برسیم که مطلوب و منطبق با سیاست نظام ما نیست.بهترین روش برای حفظ استقلال
به اعتقاد من، اگر ما همه دست به دست هم بدهیم و در برابر توطئه های امریکا تلاش کنیم، قطعاً نخواهیم گذاشت امریکایی ها پیروز شوند. مردم ما هم مردم هوشیار و بیداری هستند. سال گذشته وقتی امریکایی ها فشار را زیاد کردند، حضور مردم در صحنه بیشتر شد. مردم واقعیت ها را درک می کنند. مردم می بینند که دولت خدمتگزار، طرح های بسیار مهم بزرگ و زیربنایی در این کشور به انجام رسانده است. خدمات دولت مورد اعتراف همه اقشار مردم است. یعنی ما در شرایط بعد از جنگ و در شرایط بازسازی به طور طبیعی می بایست مشکلات فراوان اقتصادی می داشتیم. هیچ دولتی حاضر نبود خودش را فدا کند و در زمینه های زیربنایی بیشترین سرمایه گذاری را انجام دهد، اما این دولت کریمه و خدمتگزار این کار را کرد. امروز مردم ما شاهد این همه پیشرفت و آبادانی هستند. برای مثال در هفته دولت بیش از دو هزار طرح افتتاح می شود. در یک روز در یک استان 100 طرح افتتاح می شود. مردم می فهمند که کارهای عظیم و بزرگی در این کشور انجام شده است. بهترین روش حفظ استقلال و استحکام نظام، به ثمر رساندن طرح های عظیم و زیربنایی است. رشد و توسعه همه جانبه بهترین تضمین نظام و تنها راه اعتلای کشور است.بی تردید ایستادگی و مقاومت ملت، نقش اساسی را در این زمینه ایفا کرده است. اگر امریکایی ها در مصاحبه ها، در گفتارها و در رفتار ما ذره ای تردید، ضعف و ترس مشاهده کنند، تا قدم آخر خواهند آمد. ما باید در بحث و سخن، ملاقات ها، مصاحبه ها و در عمل، موضع گیری های قاطع داشته باشیم. وقتی ما مردمی با این همه آگاهی، دولتی با این همه اقتدار، و رهبری با این همه قاطعیت و درایت داریم، چرا بترسیم و نگران باشیم؟ علاوه بر آن، ملت ما در طول سال های انقلاب و پس از پیروزی انقلاب تجارب زیادی کسب کرده و در برابر تمام فشارها از خود مقاومت نشان داده و ایستادگی کرده است و در برابر توطئه های جدید نیز مقاومت خواهد کرد و قطعاً ما پیروز هستیم.
پی نوشت ها :
1. سمینار رؤسای نمایندگی های ج. ا. ایران در خارج از کشور، سفرای ایران در خارج از کشور، وزارت امور خارجه، 17 مرداد 1375.
2. دولت ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری کلینتون در این باره از ایران عذرخواهی کرد. برای دستیابی به اسناد اطلاعاتی ایالات متحده در این باره رجوع کنید به سایت آرشیو امنیت ملی امریکا:
http://www. gwu. edu/~nsarchiv/
همچنین نگاه کنید به:
-Stephen Kinzer,All the Shah's Men:An American Coup and the Roots of Middle East Terror,Hobocken,New Jersey:John Wiley and Sons,2008
-Mohammed Amjad,Iran:From Royal Dictatorship to Theocracy,Westport:Greenwood Press,1989
-Mark J. Gasiorowski and Malcolm Byrne,Mohammad Mosaddeq and the 1953 Coup in Iran,Syracuse,N. Y:Syracuse University Press,2004
3. در مورد این مفهوم و استعمار نوی امریکا نگاه کنید به:
-Jean-Paul Sartre,Colonialism and Neocolonialism,London:Routledge, 2001
-William H. Blanchard,Neocolonialism American Style,1960-2000,Westport:GreenwoodPublishing Group,1996
4. Winning the hearts and minds
5. Cultural Domination
در مورد سلطه و امپریالیسم فرهنگی رجوع کنید به:
-John Tomlinson,Cultural Imperialism:A Critical Introduction,London:Continuum International Publishing Group,2001
-Bernd Hamm,Russell Charles Smandych,Cultural Imperialism:Essays on the Political Economy of Cultural Domination,Toronto:University of Toronto Press,2005
-Herbert I. Schiller,Culture Inc:The Corporate Takeover of Public Expression,New York:Oxford University Press,1991
6. http://earthtrends. wri. org/text/economics-business/variable-20. html
7. در مورد قرارداد نظامی امریکا و قطر رجوع کنید به:
"US Military Pact with Qatar",Arab American News, December22,2002
8. Milli Istihbarat Teskilati(MIT)
9. برای اطلاعات بیشتر درباره گروه مینسک به اطلاعات سازمان همکاری و امنیت اروپا در منبع زیر رجوع کنید:
http://www. osce. org/item/21979. html
10. در مورد طرح داماتو و فرمان اجرایی کلینتون رجوع کنید به:
"Colin MacKinnin,Clinton's Executive Order on Iran:Taking It from AIPAC and Al Gore",Washington Report on Middle East Affairs,July/August 1995.
11. برای مطالعه گزارش کمیسیون تاور رجوع کنید به:
http://www. presidency. ucsb. edu/ PS157/assignment%20files%20public/TOWER%20EXCERPTS. htm
12. Dual Containment
طرح مهار دوگانه نخستین بار در مؤسسه سیاست گذاری خاور نزدیک و سپس در سمپوزیوم شورای سیاست گذاری خاورمیانه(Middle East Policy Council) در 24 فوریه 1994 توسط مارتین ایندیک مدیر وقت امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی امریکا مطرح شد. برای مطالعه بیشتر به منابع زیر رجوع شود:
-Martin Indyk,Clinton Administration Policy toward the Middle East,Speech to the Washington Institue for Near East Policy,18 May 1993
-Martin Indyk,Graham Fullur,Anthony Cordesman,Phebe Marr,Symposium on Dual Containment:U. S. Policy Toward Iran and Iraq. Middle East Policy,Vol. 3,1994
13. برای اطلاع از متن اعلامیه های گروه 8(G8)به منبع ذیل رجوع کنید:
http://www. g7/utoronto. ca/
متن بیانیه سال 1994 ناپل در منبع زیر نیز قابل دسترسی است:
http://www. womensgroup. org/pdf/g7/g8/D20. pdf
14. آمار نرخ مشارکت مردمی در انتخابات امریکا در منبع زیر موجود است:
http://www. infoplease. com/ipa/ A0763629. html
در مورد نرخ مشارکت در انتخابات اتحادیه اروپا به منبع زیر رجوع کنید:
Anthoula Malkopoulou,Lost Voters:Participation in EU Elections and the Case for Compulsory Voting,CEPS Working Document,No. 317/July2009
15. در مورد تأثیر لابی صهیونیستی رجوع کنید به:
John J. Mearsheimer,Stephen M. Walt,The Israel Lobby and U. S. Foreign Policy,NewYork:Farrar,Straus and Giroux,2007
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}